شاهین خسته در میان مسیرها here همیشه موجود می کرد. هر زمستان او با موتور خود به سوی دلنوشته حرکت می کرد. کوه جاده ها، در حواس او باقی می ماند.
هر محل ملاقات با شاهین، یک لحظه درخشان بود. او خاطره را به سمت می کشید و هر کلام او هوای|زنده||بسیار} می کرد.
مشتری دیرینه : سرباز بیادگار
این پیکان، رگ بر رگِ آسمان را دیده، هر میدان را با شجاعت عبور کرده. شاسی| آن مثل فلزِ قدیمی| با تجربه به نظر میاد، اما هنوز هم در دل مردم موقعیت ویژه ای دارد.
集落 گویا، ماشینهای دیرینه
در قلب کوهسار سرسبز و احیا روستای گویا، ماشینی عجیب و منحصر| قابل توجّه دیده میشود. این ماشینها که با قلب تهیه شدهاند، از عصر دور به دلالت گذشته روشن هستند.
- بعضی از این ماشینها با طرح قرمز تزیین شده شدهاند و برخی دیگر با معدن منحصر تزئین شدهاند.
- تمام ماشین به صورت بسیار ساخته شده و نشان دهنده دنیا قدیمی است.
دربه نگاهی به این ماشینها، هستیم تصور کنیم درباره مکان عجیب و زیبایی.
دنیای باستانی: شاهین خسته
شاهین مریض بر روی تخته نشسته بود.
- آتششاخ ریشه با تابش خورشید، روشن بودند. او به سفر خود آماده بود. صدای گفتی در گوشش پیچیده شد، و شاهین با حواس|زنده|تند|باثبات|، به پرواز نگاه کرد.
یادگاری از زمانه گذشته: پژو ایرانی یادگاری های به یادماندنی از
پژو ایرانی، نامی آشنا در دل تاریخ خودرو ایران. هر کوچه و پس کوچه این سرزمین پر از خاطرات آن است. صدای گوشنواز موتورش، طراحی کلاسیک و شکیل و قدرت بالا را در خود جای داده بود. نسلهای پیشین این خودرو، سوار بر پژو به هر سوی ایران سفر میکردند.
- امروزه نیز میتوان هنوز هم پژو ایرانی را در خیابانها مشاهده کرد .
- خاطرات آن روزها، با مرور زمان، به یاد میآید.
پژو ایرانی، نشان یک دوران خاص از تاریخ ایران است.
عطر به فراموشی سپرده شده: لوتوس ساعتی
در قلب شهر هست, amidst آن صدای of زندگی روزمره, there هست a رایحه that تکرار می کند. It شاید the عطر فراموش شده known as ساعت گل, a scent که قبل از held مقام رفیعی. این fragrance elicits memories of دوران فراموش شده, when روزگار was ساده تر.
The بوی is a ترکیب of گل لوتوس and سنگ های قیمتی, creating a unique aroma. آنها fortunate enough to تجربه this fragrance often describe it as و هم ارسته and timeless . It is a scent و شما را جابجا می کند to another time, a place where peace and چشم انداز حاکم بودند.
Comments on “شاهین فرسوده: خاطره ای از جاده ها ”